نخست سفالگر پشت دستگاه روی یک صندلی یا چهار پایه چوبی یا یک سکوی کوچک مینشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ میگذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در میآورد. سپس یکی از چانههای کله قندی گل را بر قالبی که «روی سر چرخ» گذاشته شدهاست، میگذرد و دیوارهٔ آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین میکشد و به روی قالب که با آب تر کردهاست میچسباند. برای اینکه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن کمی خاک نرم در میان رویه قالب میپاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر میکند. این خاک نرم نمیگذارد که گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشک شدن شدن ترک بر میدارد.
پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود در کنار دیواره گل، آن را هموار و کم کم گلهای زیادی را از آن جدا میکند و رفته رفته به شکلی که میخواهد در میآورد. برای خالی کردن درون گل و نازک کردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن میگذارد و اندک اندک تا آنجا که میتواند فرو میبرد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینکه گل به شکل ظرفی که میخواهد در آمد آن را با «مُشْتَه» هموار میکند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمدهاست با سوزن میگیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی که پیش از این یاد شد هموار میکند. در این هنگام کار ساختمان ظرف، در یک مرحله به پایان رسیدهاست. آن را با قالب از روی چرخ بر میدارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد میچیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا میماند تا اندکی خشک شود و پس از آن و با افزارهایی که در بالا یاد شد میتراشد و نقشهایی در آن پدید میآورد.
پس از تراش، ظرف را یک شبانه روز در جایی از کارگاه که آفتاب نمیتابد میگذارند تا نترکد و سپس آن را برای خشک شدن، در آفتاب میگذارند و پس از آنکه خشک شد به کوره میبرند و برای پختن در کوره میچینند، پس از پختن، سفالینه را لعابکاری میکنند و دوباره به کوره میبرند تا لعاب آن بپزد.
کورهٔ سفالگری
کورهٔ سفالگری – لالجین
کورههای سفالگری از آجر ساخته شده، از دو قسمت تشکیل میشود: قسمت پایین (تنوره) محل قرار گرفتن مشعل بزرگ آهنی است و قسمت فوقانی محل چیده شدن ظروف سفالی است و معمولاً دارای چند ردیف طاقچهاست. در برخی از کورهها به جای این طاقچهها، از تیغههای سفالین کمک گرفته میشود که به داخل شیارهای موجود در دیوار کوره فرو برده شدهاست. ظروف بر روی این طاقچهها یا تیغهها چیده میشوند تا آمادهٔ پختن گردند.
کورهٔ سفالگری – لالجین
پختن سفالینه
پیش از آن که کوره را روشن کنند استاد در کوره میرود و شاگردان سفالینههای لعاب زده را یکی یکی به او میدهند و او آنها را روی طاقچهها میچیند. استاد سفالینهها را چنان میچیند که آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیک تر و آنهایی که رنگ زرد خوردهاند از آتش دور تر باشد و نیز دقت میکنند که سفالینهها از هم فاصلهای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمیشوند. برای این که ظرفهای بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخهای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه کنید به شکل) به کار میبرند. شکل سه پایهها گاهی کمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینهها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی میماند، برای پختن سینی وظرف سفالینی به نام « قابلمه» میگذارند. این کار دشوار است و جا و گرمای بیشتری میخواهد ورنگ ظرفها را گران تر میفروشند. کَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه میچسبد و از آن جدا نمیشود. پس از چیدن همه ظرفها، کوره را روشن میکنند و گرمای آن را کم کم بالا میبرند. پس از آن که ۱۰ ساعت از روشن کردن کوره گذشت، استاد چوبی را سوراخ در کوره به درون آن فرو میبرند، گرمای کوره این چوب را شعله ور میکند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را میبیند. اگر لعاب آنها هموارو یکسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده میداند و اگر تار باشد گرمای کوره را بیشتر میکند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب میشود و سفالینه بیارزش خواهد شد. پس این بخش از کوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر کوزه گری در همین جاست. پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا میکشد، پس از آن کوره را خاموش میکنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یک شبانه روز باز میگذارند. سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمکدان، زیر سیگاری، استکان، فنجان، کوزه آب، خمرههای کوناگون و دیزی و …… میسازند. برای این که لانجین که ظرف بزرگ است سبک تر در آید و زودتر بپزد به گل آن کاه الک کرده میافزایند. لانجین را خام لعاب میدهند و پس از لعاب دادن در کوره میپزند. دیزی را از خاک سرخ میسازند ولعاب به آن نمیزنند. کوزههای آب همیشه بی لعاب ساخته میشود. درون خمرههای سرکه و ترشی و مربا را لعاب میزنند.
نحوهٔ ساخت لعاب در لالجین
سالها پیش سفالگران لالجین سه من قلیا را (که از سوزاندن گیاه اشنان به دست میآوردند) با دو من سنگ چخماق مخلوط کرده، تا حدود هزار درجه حرارت میدادند تا نوعی شیشه (سیلیکات) به وجود آید. سپس این ماده را خرد و آسیاب میکردند و یک من و نیم از آن را با یک من سنگ چخماق و نیم من بلور مخلوط کرده، آسیاب میکردند. به این مخلوط اصطلاحاً یک پسسا (پستاهی سه منی) میگفتند که برای تهیهٔ انواع لعابها به کار میرفت؛ به عنوان مثال برای ساخت لعاب فیروزهای سه من از این مخلوط را با دو من اکسید قلع و نیم کیلو توفال (اکسید) مس و پنج مثقال کبالت مخلوط کرده، آسیاب میکردند.
لعاب زدن سفالینهها – لالجین
رنگهای سفالگری
سفالگران لالجین رنگهای زیر را میشناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار میبرند:
رنگ سبز – برای درست کردن رنگ سبز مادههای زیر را به کار میبرند:
۱- قلیا – و آن گیاهی است که در شوره زار میروید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار میبرند. قلیا رادر کورهای چنان میسوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال میخرند و آن را میکوبند و نرم میکنند.
۲-سنگ سفید – سنگهای سفید را از بستر رودخانههای اطراف لالجین فراهم میکنند و سفالگران آن را میکوبند و خرد میکنند.
۳- شیشه – ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم میکند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کورهاست میریزند تا آب شود. مادهای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست میآید « شیشه » مینامند.
۴- سرب پخته – سه من را در تابهای (توا) میریزند و آن تابه را در کوره میگذارند. سرب کم کم آب میشود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن میاندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد. بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار میشود که آن را با سیخی به کنار تابه میکشند و آن رفته رفته خود را میگیرد و به رنگ زرد زرنیخی در میآید و این کار چندان ادامه مییابد که تمام همبسته به همان صورت در آید. مادهای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن میاندازند تا به بینند جرقهای از آن میجهد یا نه. اگر جست میگویند سرب پختهاست و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی میگذارند تا خنک شود.
۵- مس سوخته – مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره میریزند تا بسوزد. از سوختن آن، مادهای مانند خاکستر به دست میآید که « مس سوخته» نامیده میشود. ۶- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی مینامند) بر سنگی میریزند و سپس سنگ دیگری میسایند و کم کم آب به آن میافزایند تا به صورت آبگون در آید.
۷- پستاهی – دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم میکنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون میآید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» مینامند.
ساختن رنگ سبز ۱۸۰ مثقال لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میکنند. ماده آبگونی که به دست میآید رنگ سبزی است که میخواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار میشود. این آبگون را از کنان میگذارنند تا برای رنگآمیزی آماده شود.
رنگ زرد – دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم میآمیزند و در « توا» میریزند و آن را در کوره میگذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون میآورند و در ظرف پر از آبی میریزند. چون این آب سرد و آن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت مادهای خشک و پوک در میآید که آن را میکوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون میکنند و از کتان میگذارنند.
رنگ قهوهای – یک پستاهی و نیم من ملغ کویبده در آسیاب میریزند و با افزودن آب، آبگونی درست میکنند و سپس آن را از کتان میگذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکهای از آن به دست میآید.
رنگ لاجوردی – هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب میکنند و میگذارند سرد شود و سپس آن را میکوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد میآمیزند و با آب در آسیاب نرم میکنند و آن را از کتان میگذرانند. کوزههای ترشی و مربا با رنگهای گوناگون.
لعابکاری برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینههای کوچک، آنها را در رنگی که میخواهند فرو میبرند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک میکنند تا هنگام پختن که سفالینهها را روی هم میچینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی میریزند.
برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازهاست یا نه نخست یک سفالینه را در آن فرو میبرند و بیرون میآورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در مییابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب میافزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره میگذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار میرود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد. در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به کار میبرند و ماده دیگری به آن نمیافزایند.